من یک پسرم.
نه سایه ای از شیطان بلکه یک دمی از وجود خدا...
من پسری
هستم ک موهایش را فشن نکرده و زیرابرو بر نداشته و لباس تنگ و کوتاه
نپوشیده و در کوچه و خیابان ب دنبال هرزگی نرفته است و روزانه ب خاطر چهره و
تفکرات مذهبی اش بارها و بارها و بارها طعنه و کنایه و فحش میشنود...
من پسری هستم ک تنها دلخوشی اش نوشتن دلنوشته هایی از جنس دردش هست ک ب بهانه های مختلف در زیر مطالبش مینویسد...
مینویسد و همه میخانند و نمیفهمند ک درد نوشت هستند نه دلنوشت...
آری...من یک پسرم...
اگر محکم هستم شکننده هم هستم.
اگر قوی هستم ضعیفم هستم...
اگر درک میکنم،احتیاج ب درک شدن هم دارم...
آری...من یک پسرم...
سنگ نیستم...
قلب دارم...
احساس دارم...
منطق دارم...
درد دارم...
اما تمامشان پشت چهره مردانه ام پنهان شده است و فقط برای اندک افرادی نمایان میشود...